نازنیننازنین، تا این لحظه: 13 سال و 11 ماه و 25 روز سن داره

نازنین دختر مامان

بیست ماهگی

دخترم امروز بیست ماهه شدی دیگه برای خودت خانمی شدی هر چند هنوز حرف نمیزنی ولی تعداد لغاتی که میگی بیشتر شده. دو سه روزه که داری معنی نظم رو یاد میگیری و هر بازی که انجام میدی بعدش اسباب بازیهات رو جمع میکنی البته دو ثانیه نشده یه چیز دیگه رو پخش زمین میکنی ولی من به همین اندازه هم راضیم. دو سه روز پیش رفته بودیم بیرون من و تو داخل ماشین نشسته بودیم و بابا رفته بود دنبال کارهاش یهو دیدم هی میگی پیش پیش فکر کردم پیشی دیدی بعد متوجه شدم به مردم میگی پیش پیش گفتم مامان جون پیش پیش فقط مال وقتیه که میخوایم پیشی ها رو صدا کنیم ولی وقتی میخوای مردم رو صدا کنیم میگیم آقا، خانوم. یه کم با تعجب نگام کردی بعد از چند دقیقه یه آقایی اومد رد بشه یهو گ...
14 دی 1390

مامان کوچولو

مامانی جونم دیروز خیلی ناراحت بودم آخه فهمیدم که تو جشنواره ای که شرکت کرده بودم مقام نیاوردم ولی وقتی اومدیم دم خونه مامان بزرگ دنبالت همه ناراحتیم از یادم رفت. شب من و بابایی تو آشپزخونه کار میکردیم که دیدیم تو نی نی ات رو برداشتی و لای ملافه پیچیدی همونجوری که صبح ها من تو رو لای پتو میپیچم و میبرمت خونه مامان بزرگ یا به قول خودم ساندویچیت میکنم. بعد هم نی نی ات رو بغل کردی و یک کیف کلوچه انداختی به دوشت و راه افتادی رفتی. اگه بدونی چقدر از دیدن این صحنه ذوق کردم و قربون صدقه ات رفتم که از همین حالا داری ادای مامانها رو برام درمیاری؟؟؟؟ الهی فدات بشم مامان کوچولوی من   یه چند روزی هست که برات مداد شمعی خریدیم که نقاشی بکشی تو ...
8 دی 1390
1